در پیشه زار خزان  "می نوشتم" از تو

از  "عطر"  باد آورده ی گل سرخ تو

از دلتنگی و واژه های  "تلخ رنگ"  عشق تو

از تقدیر و  "سرنوشت مبهمم"  با تو .

 

 شد  آسمان   " ابر و باران" مثل ترانه چشمک اشک تو

 

 منم که  "مانده ام" زیر باران،  بی چتر نقره ای  تو

بی رخ و بی گرمای دست  تو

 

با نوشته ای "مزخرف" از یاد تو

قدم زدم زیر بارانِ ابر بهار، از دردِ دوری تو

 

از بوی گل تو

از عطر تلخ تن تو

غرش می کند و درد می گیرد  قلب آشفته من

گرچه من سکوت می کنم اما
دردِ عشق تو، اشک جاری می کند
حتی از جگر سوخته من

 


محمدجلال ژاله منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خرید و فروش مادرید فا ❤وبلاگ رسمی مجید فروزان دانشجوی روانشناسی و مشاوره دانشگاه پیام نور منجیل❤ فروشــــگاه فایل درســـی فرهنگی فروشگاه پیرسینگ ناف و بینی نمکدون تاریخ ایران و جهان azmoun